درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
  • وبلاگ علمی آموزشی علوم تجربی هفتم
  • سر دنده ال ای دی led
  • ردیاب مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتابخانه جوادالائمه(ع) صفائیه و آدرس jspl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

کتابخانه جوادالائمه(ع) صفائیه




تعالیم دینی چهار روز است که به عنوان عید تعیین گشته است که عبارتند از: عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روز جمعه. در این میان عید قربان یکی از اعیاد مهم و بزرگ مسلمین به شمار می رود به نحوی که برخلاف بسیاری از اعیاد، مورد اختلاف نبوده و همه فِرَق مسلمین این روز را عید محسوب می کنند؛ لذا در دعای مخصوص قنوت نماز عید می خوانیم: «اللهم انی اسألک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا...؛ بارالها! به حق این روزی که آن را برای مسلمانان عید و برای محمد صلی الله علیه واله ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قراردادی...» و بدین گونه عید را فقط مخصوص مؤمنین ندانسته و همه مسلمین را در آن سهیم می دانیم و اعتقاد داریم این گردهمایی عظیم رهیافتی برای رسیدن به اعتصام به حبل الله است که یکی از مهم ترین دستورات اجتماعی اسلام است.

 

فلسفه قربانی کردن در عید قربان

از جمله آموزه های اسلام برای تکامل و رشد انسان ها، ایثار از جان و مال در راه خداوند یگانه می باشد؛ به این معنا که انسان، همه دارایی ها و امکاناتش را امانتی الهی بداند که باید در طریق بندگی هزینه کند. قربانی کردن نیز نمادی از قطع دلبستگی و وابستگی ها و جلوه ای از ایثار مال و جان در راه محبوب واقعی و رضای خداوند متعال می باشد. البته آنچه که از قربانی کردن و رسیدن به مقام قرب الهی به وسیله ذبح گوسفند، لحاظ شده است قطع علقه های روحی و مالی است که باعث تقوای قلب و طهارت نفس می گردد.

خداوند متعال اصل  قربانی کردن را از شعائر الله دانسته و آن را نشانه ی بزرگداشت و سپاس گزاری مؤمنان بر نعمت هدایت معرفی کرده و قربانی کننده را در گروه و خیل محسنین و نیکوکاران داخل کرده است.

در قرآن کریم آمده است: «وقتی شما قربانی می کنید آنچه که متعلق به خدا است، تقوای شماست نه گوشت و پوست قربانی»عشق و علاقه بنده به مولای خود است؛ و در واقع قربانی کردن نمادی از قربانی کردن هواهای نفسانی و ذبح نفس اماره و نوعی جهاد با نفس در جهت زدودن تعلقات و وابستگی های دنیوی و مادی و رهایی از زندان مال پرستی و دنیاطلبی است.

 

تمسک به قربانی برای دفع بلا

در کلام و سیرهی بزرگان، میتوان نمونههایی را یافت که برای دفع بلا به سنّت «قربانی» تمسّک جستهاند. بنابراین هر چند قربانی روز عید قربان، به صورت ویژهای مورد تأکید واقع شده است؛ اما در سیره علما میبینیم که در سایر ایام نیز این سنّت را اجرا میکردهاند.



چهار شنبه 1 مهر 1394برچسب:, :: 11:1 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه

تولد و دوران امامت ایشان: امام محمد بن علی (ع) معروف به جواد الائمه، تقی و جواد و مکنی به ابوجعفر ثانیدر دهم رجب دیده به جهان گشود. نام پدرش امام علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم شیعیان و مادرش خیزران می‏باشد.

امام محمد تقی (ع) پس از شهادت پدرش امام رضا (ع) درسال 203 قمری، مقام منیعامامت را در هشت‏ سالگی بر عهده گرفت و آن را به راستی و درستی هدیت کرد و به مقصد عالی رسانید. مامون عباسی (هفتمین خلیفه سلسله عباسیان) پس از شهادت امام رضا (ع( از امام جواد (ع) دل جویی کرد و دخترش ام الفضل را به عقد وی درآورد.

چگونگی شهادت: معتصم، خلیفه عباسی و جعفر، پسر مأمون، سمی را در انگور تزریق کردند و برای ام‏فضل فرستادند. ام فضل نیز آن را در میان کاسه‏ای گذاشت و جلو امام جواد علیه‏السلام نهاد و از آن انگور بسیار توصیف کرد. سرانجام آن حضرت از انگور خورد و طولی نکشید که آثار سم را در خود احساس کرد. در همان حال ام‏فضل پشیمان شد و گریه کرد. حضرت به او فرمود: «چرا گریه می‏کنی؟ اکنون گریه تو سودی ندارد. ین را بدان که به سبب ین جنیت، به چنان دردی مبتلا می‏شوی که هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی که جبران‏پذیر نباشد». بر اثر نفرین آن حضرت، ام‏فضل به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی‏جانش را از چاه بیرون آوردند.

مرقد مطهر امام جواد علیه السلام امام جواد علیه السلام  در کنار جدش امام کاظم (ع) در مقابر قریش شهر بغداد - که امروز به آن کاظمین می‏گویند - دفن گردید



دو شنبه 23 شهريور 1394برچسب:, :: 10:20 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه

قدم گذاشتن در دامان طبیعت، راه خوبی برای غرق شدن در زیبایی های این فصل رنگارنگ و لذت بردن از هوای آزاد پیش از فرا رسیدن فصل سرماست. راه رفتن در جنگل و دشت یا حتی پارك محله این فرصت را برای كودكان فراهم می آورد تا مناظر متحول شده را از نزدیك تماشا كنند. این كار، موقعیت خوبی را هم برای جمع شدن افراد خانواده در كنار یكدیگر، پس از یك هفته پرمشغله یا یك هفته درس خواندن، فراهم می آورد.

برای گردش در یك بعد از ظهر پاییزی، تجهیزات زیادی لازم نیست؛ یك كاپشن، آب و مقداری تنقلات كافی است. شاید بچه ها بخواهند با خودشان دفترچه و مداد شمعی هم برای ثبت دیده هایشان و نقاشی كردن همراه بیاورند. همراه داشتن یك كیسه كوچك برای جمع كردن گنج هایی كه در طول مسیر پیدا می كنند هم بد نیست. آنها می توانند از این گنجینه شان برای درست كردن كار دستی در منزل استفاده كنند. می توانند با میوه های بلوط و كاج و دانه هایی كه پیدا كرده اند گردنبند درست كنند یا با برگ هایی كه جمع كرده اند، كلاه های فانتزی یا یك قالیچه پاییزی رنگارنگ درست كنند.

گشت زدن در باغ های میوه های پاییزی هم بد نیست. با این كار خانواده ها می توانند در برداشت میوه های پاییزی مشاركت داشته باشند، مثلا به یك باغ سیب سر بزنید و سیب ها را روی درخت تماشا كنید یا با نحوه برداشت آن آشنا شوید. در بعضی مزارع هنوز از ارابه برای حمل بارها استفاده می كنند. سوار شدن یا تماشای اسب و ارابه هیجانی واقعی برای كودكان ایجاد می كند. یك روز خودتان را در یك باغ سیب سپری كنید. حتی می توانید با سیب ها هم كاردستی درست كنید. سیب ها را از وسط نصف كنید و با آن یك مهر سیبی درست كنید. عروسك سیبی با صورت خنده دار درست كنید یا با سیب های نصف شده جا شمعی درست كنید. حتی می توانید سیب ها را به خانه بیاورید و با آن یك پای سیب خوشمزه بپزید. بقیه میوه های استفاده نشده را هم در روزنامه بپیچید و آن را در جای خشك و خنك نگهداری كنید.

اگر در منزلتان حیاطی پر از درختان پاییزی یا برگ های پاییزی دارید، از این موقعیت استفاده كنید:

اگر برگ های حیاط روی مسیر رفت  وآمد را پوشانده اند، سعی كنید مسیری از لابه لای برگ ها باز كنید.

آب نبات را پیدا كنید. یك آب نبات در لابه لای برگ ها قایم كنید. اولین كسی كه آب نبات را پیدا كند، برنده است.

مترسك درست كنید. با استفاده از یك بلوز و شلوار مستعمل مترسك درست كنید. برای درست كردن سر مترسك هم از كدو تنبل استفاده كنید.

آفتاب گیر درست كنید. برگ ها را با استفاده از اتو با درجه حرارت كم  روی كاغذ لایی بچسبانید. این پرده را جلوی یكی از پنجره های مشرف به نور آفتاب آویزان كنید.

اسم درخت ها را یاد بگیرید. با دوستانتان به پارك بروید و هر كدام برگ هایی با شكل های متفاوت جمع كنید. وقتی به خانه برگشتید، با استفاده از كتاب راهنما از روی شكل برگ ها اسم درخت ها را یاد بگیرید.



پنج شنبه 12 شهريور 1394برچسب:, :: 12:2 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه

اداره ی کل کتابخانه های عمومی استان اصفهان برگزار می کند:

کتاب خوان اول

نشست به اشتراک گذاری کتابهای خوانده شده

با حضور نویسندگان کتابداران اهالی رسانه و فعالین حوزه ی کتاب

زمان:پنج شنبه 22 مرداد ماه 1394 از ساعت 16:30 الی 18:30

مکان:اصفهان مجتمع فرهنگی فرشچیان



پنج شنبه 15 مرداد 1394برچسب:, :: 10:19 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه

امید به شهادت، راز پایداری علی(ع)

حضرت علی(ع) در دوران زندگی پر تلاطم و پرفراز نشیب اش، همواره به شهادت می اندیشید و آنچه از آن نیرو می گرفت و جانش را سیراب می ساخت، امید به کشته شدن در راه خدا بود. این کلام از حضرت علی(ع) است که می فرمود: «به خدا سوگند که اگر این امید نبود که در یکی از دیدارهای سخت که با دشمن در پیش است شهادت را بهره برم، اسب خویش زین می نهادم و از میان شما برای همیشه کوچ می کردم و دیگر تا آن زمان که نسیمی از شمال یا جنوب بوزد شما را طلب نمی کردم».

توطئه خوارج

جنگ نهروان پایان یافت و علی(ع) به کوفه مراجعت کرد. ولی عده ای از خوارج که در نهروان توبه کرده بودند، دوباره زمزمه مخالفت سر دادند و بنای فتنه و آشوب گذاشتند. فراریان خوارج، مکّه را مرکز عملیات خود قرار دادند و سه تن از آنان به نام های عبدالرحمان بن ملجم مرادی و برک بن عبد الله تمیمی و عمرو بن بکر تمیمی در یکی از شب ها گرد هم آمدند و تصمیم به قتل سه تن گرفتند. این سه تن عبارت بودند از علی(ع)، معاویه و عمروعاص که به گمان آنان منشأ فتنه ها بودند. در این میان قتل علی(ع) آن امام خوبی ها را ابن ملجم، عهده دار شد و برای انجام این مأموریت به سوی کوفه رهسپار گردید.

کوفه، آستین فتنه

عبدالرحمان بن ملجم مرادی، آن نگون بخت تاریخ، در روز بیستم ماه شعبان سال چهل هجری به قصد کشتن علی(ع) به کوفه آمد و در خانه اشعث بن قیس منزل گرفت. در آنجا با دختری به نام قطام آشنا شد و چنان دل به او بست که همه چیز را فراموش کرد. از این رو از قطام خواستگاری کرد. اما قطام که پدر و برادرش در جنگ نهروان کشته شده بودند شرط ازدواج را کشتن علی(ع) قرار داد و در این راه گروهی را با ابن ملجم همراه کرد. عبدالرحمان نیز که سخت در دام عشق قطام گرفتار آمده بود شبیب بن بجره را با خود همداستان ساخت و بدین سان قتل رادمرد تاریخ و امیر والایی ها تدارک دیده شد و جنایت بارترین واقعه تاریخ به وقوع پیوست.

افطار شب موعود

علی(ع) شصت و سومین سال عمرش را پشت سر نهاده بود. در رمضان شصت و سومین سال عمر خود بار دیگر به میهمانی خدا آمده بود. در آن ماه، هر شبی را در خانه یکی از فرزندانش افطار می کرد. در نوزدهمین شب ماه خدا، در خانه دخترش ام کلثوم بود. او افطار پدر را در طبقی به حضورش آورد، دو تکه نان جو،کاسه ای از شیر و مقداری نمک اما همین که نگاه علی(ع) به ظرف غذا افتاد سرش را تکان داد و با صدای بلند گریست و گفت: «دخترم برای من در یک طبق دو خورش حاضر کرده ای؟ مگر نمی دانی که من متابعت برادرم رسول خدا می کنم... دخترم به خدایم سوگند افطار نخواهم کرد تا از این دو خورش یکی را برداری». ام کلثوم ظرف شیر را برداشت و آن یگانه دوران با کمی نام جو و نمک ساییده افطار فرمود.

در خانه ام کلثوم

رمضان بود و شب نوزدهم امّ کلثوم کنار پدرش
سفره گسترد به افطارِ علی شیر و نان و نمک آورد بَرَش
علی آن مرد مناجات و نماز چون که افتاد به آنها نظرش
چشمه های غم او جوشان شد ریخت زان منظره اشک از بصرش
گفت در سفره من کی دیدی دو خورش یا که از آن بیشترش
نمک و شیر، یکی را برگیر بفکن بهر پدر، آن دگرش

علی(ع) آماده شهادت

در آن شب موعود امیر فضیلت ها، گاه و بی گاه از اطاق خویش بیرون می رفت و نظری بر آسمان می افکند. فرمود: «به خدای سوگند این همان شبی است که آموزگار مجربم، رسول خدا به من وعده داده است». گاهی زمزمه استغفار بر لب داشت و گاهی تلاوت «یس» می کرد. آن شب به نماز و راز و نیاز علی(ع) با شب های دیگر فرق می کرد. می گفت: اللّهُمَّ بَارِکْ لِیَ الْمَوْتَ؛ خداوندا، مرگ را بر من مبارک گردان. لحظه ای خواب چشمانش را فرا گرفت. او آن حالت را چنین توصیف می کند: «در آن حال رسول خدا(ص) را در عالم رؤیا دیدم. عرض کردم چه بسیار کارشکنی ها و لجاجت و دشمنی ها که از امتت دیدم! فرمود: آنها را نفرین کن. گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد و به جای من شخص بدی را بر آنها مسلط کند».

حرکت علی(ع) به سوی مسجد کوفه

مقتدای حق جویان برای نماز آماده رفتن به مسجد است. اما تو گویی همه ی ذرات هستی می گویند مولا، امشب به مسجد مرو. مرغابیان نالان و پرزنان گرد او را گرفته اند. علی(ع) نگاهی به آنان می کند و می فرماید: «نیست خدایی مگر خدای یگانه. صیحه هایی که در پی آن نوحه سرایی ها خواهد بود و فردا قضا و قدر الهی ظاهر می شود». علی(ع) به راه خویش ادامه می دهد؛ ولی این بار، قلابِ درْ کمربندش را می گیرد. او نیز فهمیده است که امشب چه اتفاقی قرار است که بیفتد. مولا کمربندش را محکم می کند و شعری بدین مضمون می خواند: «هان ای فرزند ابوطالب! کمر خویش را برای مرگ محکم بند؛ زیرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد و از مرگ آن گاه که به سوی تو آید فریاد مکن» و دیگر بار زمزمه کرد: «خداوندا مرگ را بر ما سعادت مندانه ساز و دیدارت را بر ما مبارک گردان».

علی(ع) در مسجد کوفه

امیرالمؤمنین علی(ع) با شتاب به سمت مسجد حرکت می کند. حسن(ع) را که برای حفاظت پدر به دنبال او آمده بر می گرداند. وارد مسجد می شود و در تاریکی، چند رکعتی نماز به جا می آورد و آنگاه بر بام مسجد می رود و بانگ اذان سر می دهد. اذانی که در سایه همت و رشادت مردانه او این سان شکوه و جلال یافته است. پس از آن از مأذنه به زیر می آید و در صحن مسجد با بانگ الصلوة، الصلوة، خفتگان را برای نماز بیدار می کند.

علی(ع) در محراب شهادت

علی(ع) اینک به نماز نافله فجر ایستاده است. اما این نماز حال و هوای دیگری دارد. رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. علی(ع) او را به معراج می برد. لحظه موعود فرا رسیده است. همین که سر از سجده رکعت اول بر می دارد «شبیبن بحره»، آهنگ قتل آن حضرت می کرد. اما شمشیر او به طاق اصابت کرد و خطا نمود. ابن ملجم مرادی، تیره روزترینِ مردمان که در تاریک اندیشی و فضیلت سوزی گوی سبقت ربوده بود، به آن حضرت نزدیک می شود و شمشیر زهرآلود خود را بر فرق مبارک آن رهبر آزاده فرود می آورد؛ ضربتی که به جای زخم عمروبن عبدود می نشیند و تا جای سجده را می شکافد. آن ضربت دین را از وجود علی(ع)، محروم کرد. انسانیت را در سوگ رهبری والا نشاند و عدالت را بی مقتدا ساخت.

فُزْتُ و رَبِّ الْکَعْبَة

مسجد کوفه، آن شب نظاره گر آخرین مناجات و نماز مولای پارسایان بود. علی(ع) دیگر خود را آزاد می دید. به آستانه وصال رسیده بود. دیگر از رنج ها و دردهایی که مردمان نابکار برای او آفریده بودندر هایی می یافت. آری وعده ای که به او داده بودند تحقق پیدا کرده بود. پس همین که ضربه آن دشمن پاکی ها بر فرق او فرود آمد سر برداشت و در حالی که چشم به آسمان دوخته بود فریاد کرد: بِسْمِ اللّهِ وَبِاْاللّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ فُزتُ و رَبِّ الْکَعْبَة؛ به پروردگار کعبه سوگند که رستگار و کامروا شدم».

ندای جبرئیل

شگفتی این است که پس از فرود آمدن تیغِ حق ستیز ابن ملجم، فرشته وحی در حالی که علی(ع) هنوز از عالم خاک عروج نکرده بود، شهادت او را اعلام داشت و آه و ناله فرشتگان در آسمان ها طنین افکند. بادی تیره وزیدن گرفت و جبرئیل بی امان فریاد برآورد: به خدای سوگند که پایه های هدایت فرو ریخت. به خدای سوگند که ستارگان آسمان تیره و تار شدند. پرچم ها و نشانه های پرواپیشگی از میان برداشته شد. پسرعموی گران قدر پیامبر و جانشین راستین و برگزیده او، علی مرتضی، کشته شد».

سفارش حضرت علی (ع) در مورد ابن ملجم

مردم با دیدن این منظره هجوم آوردند و ابن ملجم را گرفتند و به نزد علی (ع) بردند. علی (ع) چشمانش را گشود. با صدای ضعیف اما با یک دنیا مهربانی و لطف رو به او کرد و گفت: ای ابن ملجم، آیا به تو مهربانی نکردم؟... آیا برای تو امام بدی بودم تا مرا این گونه پاداش دهی؟ ...».

آنگاه رو به فرزند ماتم زده اش حسن(ع) کرد و فرمود: «پسرم، با اسیر خود مدارا کن و شفقت و مهربانی پیش گیر... ما از اهل بیت رحمت و مغفرتیم. از آنچه خود می خوری به او بخوران و از آنچه می آشامی به او بنوشان. اگر من از دنیا رفتم با یک ضربه او را قصاص کن و اگر زنده ماندم خود می دانم که با او چه کنم و من به عفو سزاوارترم».

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا


یک شنبه 14 تير 1394برچسب:, :: 13:10 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه
 

«رمضان» در لغت از «رمضاء» به معناى شدت حرارت گرفته شده و به معناى سوزانيدن مى باشد. [1] چون در اين ماه گناهان انسان بخشيده مى شود، به اين ماه مبارك رمضان گفته اند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «انما سمى الرمضان لانه يرمض الذنوب; [2] ماه رمضان به اين نام خوانده شده است، زيرا گناهان را مى سوزاند.» رمضان نام يكى از ماه هاى قمرى و تنها ماه قمرى است كه نامش در قرآن آمده است و يكى از چهار ماهى است كه خداوند متعال جنگ را در آن حرام كرده است.(مگر جنبه دفاع داشته باشد.) در اين ماه كتاب هاى آسمانى قرآن كريم، انجيل، تورات، صحف و زبور نازل شده است. [3] اين ماه در روايات اسلامى ماه خدا و ميهمانى امت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) خوانده شده و خداوند متعال از بندگان خود در اين ماه در نهايت كرامت و مهربانى پذيرايى مى كند; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است، [4] هر كس همه اين ماه را روزه بگيرد بر خدا واجب است كه همه گناهانش را ببخشد، بقيه عمرش را تضمين كند و او را از تشنگى و عطش دردناك روز قيامت امان دهد.» [5] اين ماه، در ميان مسلمانان از احترام، اهميت و جايگاه ويژه اى برخوردار و ماه سلوك روحى آنان است و مؤمنان با مقدمه سازى و فراهم كردن زمينه هاى معنوى در ماه هاى رجب و شعبان هر سال خود را براى ورود به اين ماه شريف و پربركت آماده مى كنند، و با حلول اين ماه با شور و اشتياق و دادن اطعام و افطارى به نيازمندان، شب زنده دارى و عبادت، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، دادن صدقه، روزه دارى و... روح  و جان خود را از سرچشمه فيض الهى سيراب مى كنند.

فضائل ماه رمضان

گرچه ذكر تمام فضائل ماه مبارك رمضان از حوصله اين مقال خارج است; ولى پرداختن و ذكر برخى از فضائل آن از نظر قرآن و روايات اسلامى خالى از لطف نيست.

1. برترين ماه سال

ماه مبارك رمضان به جهت نزول قرآن كريم در آن و ويژگى هاى منحصرى كه دارد در ميان ماه هاى سال قمرى برترين است; قرآن كريم مى فرمايد: «ماه رمضان ماهى است كه قرآن براى هدايت انسان ها در آن نازل شده است.» [6] پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) درباره ماه رمضان مى فرمايد: «اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به شما روى آورد، ماهى كه نزد خدا از همه ماه ها برتر و روزهايش بر همه روزها و شب هايش بر همه شب ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهى است كه شما در آن به ميهمانى خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته ايد، نفس هاى شما در آن تسبيح و خوابتان در آن عبادات، عملتان در آن مقبول و دعايتان در آن مستجاب است.... بهترين ساعاتى است كه خداوند به بندگانش نظر رحمت مى كند... .» [7]

2. نزول كتب آسمانى در اين ماه

تمام كتب بزرگ آسمانى مانند: قرآن كريم، تورات، انجيل، زبور، صحف در اين ماه نازل شده است. حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «كل قرآن كريم در ماه رمضان به بيت المعمور نازل شد، سپس در مدت بيست سال بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و صحف ابراهيم در شب اول ماه رمضان و تورات در روز ششم ماه رمضان، انجيل در روز سيزدهم ماه رمضان و زبور در روز هيجدهم ماه رمضان نازل شد.» [8]

3. توفيق روزه

در ماه رمضان خداوند متعال توفيق روزه دارى را به بندگانش داده است; «پس هر كه ماه [رمضان] را درك كرد، بايد روزه بگيرد.» [9] انسان افزون بر جنبه مادى و جسمى، داراى بُعد معنوى و روحى هم هست و هر كدام در رسيدن به كمال مطلوب خود، برنامه هاى ويژه را نياز دارند، يكى از برنامه ها براى تقويت و رشد بُعد معنوى، تقوا و پرهيزگارى است; يعنى اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوى رشد و پرورش دهد و به طهارت و كمال مطلوب برسد، بايد هواى نفس خود را مهار كند و موانع رشد را يكى پس از ديگرى بر دارد و خود را سرگرم لذت ها و شهوات جسمى نكند. يكى از اعمالى كه در اين راستا مؤثر و مفيد است روزه دارى است، قرآن كريم مى فرمايد: «... اى افرادى كه ايمان آورده ايد! روز بر شما نوشته شد، همان گونه كه بر پيشينيان از شما نوشته شده، تا پرهيزگار شويد.» [10]

برخى از فوايد و فضائل روزه:
الف. تقويت تقوا، پرهيزگارى و اخلاص; [11]

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: خداوند متعال فرموده: «روزه از من است و پاداش آن را من مى دهم.» [12] حضرت فاطمه(عليها السلام) مى فرمايد: «خداوند روزه را براى استوارى اخلاص، واجب فرمود.» [13]

ب. مانع عذاب هاى دنيوى و اخروى:

امام على(عليه السلام) مى فرمايد: «روزه روده را باريك مى كند گوشت را مى ريزد و از گرماى سوزان دوزخ دور مى گرداند.» [14] پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «روزه سپرى در برابر آتش است.» [15]

ج. آرامش روان و جسم:

روزه دارى روح و روان و قلب و دل و نيز جسم را آرامش داده و باعث سلامتى روح و تندرستى جسم مى شود. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «روزه بگيريد تا سالم بمانيد.» باز مى فرمايد: «معده خانه تمام دردها و امساك [روزه] بالاترين داروهاست.» [16] حضرت امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «روزه و حج آرام بخش دلهاست.» [17] حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسيله نمازها و زكات و حديث در روزه دارى روزه هاى واجب [رمضان] براى آرام كردن اعضا و جوارح آنان، خشوع ديدگانش و فروتنى جان هايشان و خضوع دلهايشان حفظ مى كنند.» [18] امروزه در علم پزشكى و از نظر بهداشت و تندرستى نيز در جاى خود ثابت شده كه روزه دارى تأثيرهاى فراوانى بر آرامش روح و روان و سلامتى جسم و بدن دارد، دفع چربى هاى مزاحم، تنظيم فشار، قند خون، و... نمونه آن است. [19]

د. مانع نفوذ شيطان:

امام على(عليه السلام) به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: يا رسول الله! چه چيزى شيطان را از ما دور مى كند؟ پيامبرگرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود: روزه چهره او را سياه مى كند و صدقه پشت او را مى شكند.» [20] بنابراين، روزه مانع نفوذ شيطان هاى جنى و انسى شده و وسوسه هاى آنان را خنثى مى كند.

هـ . مساوات بين غنى و فقير:

انسان روزه دار در هنگام گرسنگى و تشنگى، فقرا و بينوايان را ياد مى كند و در نتيجه به كمك آن ها مى شتابد. حضرت امام حسن عسگرى(عليه السلام) درباره علت وجوب روزه مى فرمايد: «تا توانگر درد گرسنگى را بچشد و در نتيجه به نيازمند كمك كند.» [21]

و. احياء فضائل اخلاقى

حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره علت وجوب روزه مى فرمايد: «تا مردم رنج گرسنگى و تشنگى را بچشند و به نيازمندى خود در آخرت پى ببرند و روزه دار بر اثر گرسنگى و تشنگى خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدين سبب مستحق ثواب شود،... روزه موجب خوددارى از شهوات است، نيز تا روزه در دنيا نصيحت گر آنان باشد و ايشان را در راه انجام تكاليفشان رام و ورزيده كند و راهنماى آنان در رسيدن به اجر باشد و به اندازه سختى، تشنگى و گرسنگى كه نيازمندان و مستمندان در دنيا مى چشند پى ببرند و در نتيجه، حقوقى كه خداوند در دارايى هايشان واجب فرموده است، به ايشان بپردازند... .» [22] و... .

4. وجود شب قدر در اين ماه

شب قدر از شب هايى كه برتر از هزار ماه است و فرشتگان در اين شب به اذن خدا فرود مى آيند و جميع مقدرات بندگان را در طول سال تعيين مى كنند [23] و وجود اين شب در اين ماه مبارك نعمت و موهبتى الهى بر امت پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) است و مقدرات يك سال انسان ها (حيات، مرگ، رزق و...) براساس لياقت ها و زمينه هايى كه خود آنها به وجود آورده اند تعيين مى شود و انسان در چنين شبى با تفكر و تدبر مى تواند به خود آيد و اعمال يك سال خود را ارزيابى كند و با فراهم آوردن زمينه مناسب بهترين سرنوشت را براى خود رقم زند. [24] حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «تقدير مقدرات در شب نوزدهم و تحكيم آن در شب بيست و يكم و امضاء آن در شب بيست و سوم است.» [25]

5. بهار قرآن

نظر به اين كه قرآن كريم در ماه مبارك رمضان نازل شده و تلاوت آيات آن در اين ماه فضيلت بسيارى دارد، در روايات اسلامى، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن ياد شده است; چنان كه حضرت امام باقر(عليه السلام)مى فرمايد: «هر چيزى بهارى دارد و بهار قرآن ماه رمضان است



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 13:1 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه
1- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَز َّوَ جَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ يُضاعِفُ اللّه‏ُ فيهِ الحَسَناتِ وَ يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ؛

ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى‏افزايد و گناهان را پاك مى‏كند و آن ماه بركت است.



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 12:53 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه



یک شنبه 13 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 13:4 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه

سلام برتو ای گوهر گرانقدر و ای دُر گرانبهای قله های ایثار و استقامت ، تو با نسیم علم

ودانشت طراو ت خاصی به این بدن های خواب و نا آگاه ما بخشیدی ، تو باعث شدی تا ما

از تاریکی و ذلت جهل بسوی روشنایی وسربلندی علم و از غبار کده بی معرفتی و نا

آگاهی بسوی دهکده علم معرفت راه یابیم . به راستی اگر تو نبودی چه کسی دستگیر ما

دراین طوفان سهم گین زندگانی شده وما را بسوی کشتی پر بار علم و معرفت راهنمایی

میکرد . مگر نه این است که تو چراغ راه ما دراین دهکده امتحان و بلکه ظلمت کده غفلت و

از خدا بی خبری شدی ، تو که بعنوان یک معلم دلسوز هیچگاه دست پر مهر و محبت ومملو

از امیدت را از سر ما برنداشتی و شب وروز به راه درست و صراط مستقیم بودی ، همان

راهی که تمام پیامبران الهی وامامان معصوم (ع) تا اخرین نفس شان سعی داشتند مردم

را از منجلاب غفلت وانحراف بسو ی رستگاری ابدی سوق دهند و راهی که فلاح و

رستگاری ما در آن نهفته است . پس این تو بودی ای معلم آزاده که آزادی و آزادگی را به ما

اموختی و به ما یاد دادی که چگونه با سلاح برنده ایمان خودرا از زنجیر های اسارت و

بردگی این دنیای دنی رهانید . سلام ابدی ما نثار گام های استوارتو باد ای معلم عزیز ، تو

باعث شدی تا ما آفریدگار حقیقی خودما را بشناسیم و به دستورا ت او عمل کنیم و با

کارهایی خدا پسندانه خودما بجای نارضایتی او سایه لطف ومهربانی اش را بر سر ما

احساس کنیم . بهشت جاویدان جایگاه ابدیت باد ای معلم عزیز . بار دیگر روزت مبارک باد .



یک شنبه 13 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 12:58 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه

دشت گونه ها از باران دیدگان، متنعم می شوند آن گاه که دست نیاز، عنایت یار را         بکاود و در قنوت عاکفین، قلب ها را به کریم بی نیاز، اهدا کنند.
در باغ اعتکاف و در صحن صفا و ساحت سپیده، اشک به امید عبور دلارام می افشانیم و هم         آوا با معتکفان معراج، نام خجسته ی علی را ترنم می کنیم.
شاکر و شادمان از آنیم که کعبه شکافت و عدالت، شکوفا شد. مباهات ماست که دیوار دل         هایمان نیز بشکافد و ذره ای از آفتاب عنایت مولادر آن حلول کند.
یاران! به شکرانه ی نزول عشق از سحاب رحمت، سر به آستان دوست سایید و اجلال امیر         حماسه به محفل خاکیان، خوش آمد گویید.
شکرا که آفتاب فتوّت از افق کعبه دمید و شبنم شرافت بر گلبرگ هستی نشست.
همراز نبوت، آغوش احمد می کاود و محراب مسجد کوفه را.
از کعبه تا بیت المعمور را با قلب شیعیان آذین بسته اند.
ولایت کل آمد و کل ولایت ظهور کرد.
مولای ما با ولادت خویش کربلا را به ارمغان آورد و سمند حماسه را راهی میدان خلوص و         مجاهدت نمود. شعف را به شیعه بخشید و گل تبسم را به رسول یار و فخر آفرینش اهدا         کرد.



پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 12:31 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه